Alireza Talischi Delgiram

Delgiram

آدم از یه روز بعدِ خودش خبر نداره
وقتی سایه ی خودش تنهاش میذاره
به تو که امید نیست امیدوارم
توو نبودت تووی غُصه کم نیاره
ابری میشه چشمام یه روزی که اون روز دور نیست
من التماست میکنم برگرد ولی مقدور نیست
باید بذارم سرنوشت سمتِ غُصه پیش بره
یکی از ما دوتا باید پیِ زندگیش بره
یکی از ما دوتا باید پیِ زندگیش بره
دلگیرم از دستِ خیلیا ، از دستِ این روزا
از اینکه بد شدی از این که بد شدم از حس بین ما
دلگیرم بمون یه کم پَهلوم ، این بغض توو گلوم
میکشَتَم نذار دوباره باز بشه دیدنت آرزوم

من به دستای کسی محتاج بودم ، که خودش محتاجِ یکی مثل من بود
خیلیا توو زندگیش بودن یه روزی ، اما تووی زندگیش کی مثل من بود ؟
من و قلبمو فقط دیوار میدید ، اما بازم منو مَردم دار میدید
من باهاش با اینکه بد بود گرم بودم ، سردتر میشد منو اون هر بار میدید
سردتر میشد منو هربار میدید
دلگیرم از دستِ خیلیا ، از دستِ این روزا
از اینکه بد شدی از این که بد شدم از حس بین ما
دلگیرم بمون یه کم پَهلوم ، این بغض توو گلوم
میکشَتَم نذار دوباره باز بشه دیدنت آرزوم

See More

See Less

More from Alireza Talischi

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *