Amir Abbas Golab Bombe Jonoun

Bombe Jonoun

به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم
که دماوند منم
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
از آن روز که در بند توام آزادم
بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست
گل تو باشی من مفلوک دو مشتم خالیست
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم
با تو ام ای شعر به من گوش کن
نقشه نکش حرف نزن گوش کن
ریشه به خون آبه و خون می رسد
میوه که شد بمب جنون می رسد
محض خودت
محض خودت بمب منم
دورتر
میترکم چند قدم
دورتر
حضرت تنهای بهم ریخته
خون و عطش را به هم آمیخته
دست خراب است چرا سر کنم
آس نشانم بده باور کنم
دست کسی نیست زمین گیری ام
عاشق این آدم زنجیری ام
شعله بکش بر شب تکراری ام
مهره ی این گونه خودآزاری ام
مرده ی این گونه خود آزاری ام
خانه خرابی من از دست توست
آخر هر راه به بن بست توست
از همه ی کودکیم درد ماند
نیم وجب بچه ی ولگرد ماند
نیم وجب بچه ی ولگرد ماند..
من که منم جای کسی نیستم
میوه ی توبای کسی نیستم
گیج تماشای کسی نیستم
مزه ی لب های کسی نیستم
مثل خودت درد خیابانیم
مثل خودت درد خیابانیم..

See More

See Less

More from Amirabbas Golab

Similar

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *