Avazi

گلي كه دادم بت نرسيدي بشو پژمرده شد
عوض كردي برخوردتو دلم پژمرده
نه ولي افسرده شد عوضي مگه نميديدي سرت من همرو پس زدم
دلمو شكستي وايسادم دست زدم برات
هر روز يادمه چشات
تو كه رفتي نموند كسي دور من
عصبيم ديگه نميكشه حوصلم
يه شخصيت بي ثبات به اب ميزنم بيگدار
انگيزه ديگه نميبيني توي من
چرا نميرسه زورم
به اين تنهاييا ازت دورم
ببين چرا ته درست روحم
مجبورم الكي بگم خوبم.
چشات نميرن از هوشم
حتي با اينكه رو اين قرصا دائماً لشمو سرد و بيهوشم
اره بپرس بپرس ازم ازم بپرس تا بت بگم
بي تو يه روانيه پر غمم كه اينو مدام با نقاب خنده ميپوشم
عوضى شدم عوض برات
خودم داشتم پاره ميشدم واسم مهم بود بخندن لبات
نديديم اصلا راحت رفتي
پرم از خشم و دلتنگي
حالا از دم درد و حسرت پر شدن تو اين جهان من
زخمتم زخم خوار بود گل بودي فقط تو خيال من
ولی قلبم فقط با تو میتپه فرق داری برام با همه
این لاشیا میان و میرن فقط دوریه فرشتمو یادمه
تو تنها ترجیهمی حتی به خودمم اگه ام نمیشه
گلم یادت نره گفتم مراقب خودت باش تا همیشه
چرا نميرسه زورم
به اين تنهاييا ازت دورم
ببين چرا ته درست روحم
مجبورم الكي بگم خوبم