روشن کن مرا بدون جام وباده
توماهی نه چراغ یک اتاق ساده
گریانم وبی توشانه ای ندارم
تهرانم وبی توخانه ای ندارم
آتشی در ته دلم نشسته
شهرپراست از غریب دلشکسته
چه عاشقانه زاروخسته
هرخیابان شده پرازجدایی
ای جدامانده پس بگوکجایی
مرابکش ولی نگو به پای عشق تونمانم
به جای خالیت نگاه نمیکنم نمیتوانم
بروسفرولی من حتی بی توپای درنمیرم
بروبرو ولی بدون بدونه توسفرنمیرم
آتشی در ته دلم نشسته
شهرپراست از غریب دلشکسته
چه عاشقانه زاروخسته
هرخیابان شده پرازجدایی
ای جدامانده پس بگوبگوکجایی
توماهی نه چراغ یک اتاق ساده
گریانم وبی توشانه ای ندارم
تهرانم وبی توخانه ای ندارم
آتشی در ته دلم نشسته
شهرپراست از غریب دلشکسته
چه عاشقانه زاروخسته
هرخیابان شده پرازجدایی
ای جدامانده پس بگوکجایی
مرابکش ولی نگو به پای عشق تونمانم
به جای خالیت نگاه نمیکنم نمیتوانم
بروسفرولی من حتی بی توپای درنمیرم
بروبرو ولی بدون بدونه توسفرنمیرم
آتشی در ته دلم نشسته
شهرپراست از غریب دلشکسته
چه عاشقانه زاروخسته
هرخیابان شده پرازجدایی
ای جدامانده پس بگوبگوکجایی
See Less
Comment