Arvin Ara Atash Bas

Atash Bas

من واژه هایت را چنین کنار هم تا چیده ام
زیباترین شعر شدی که تا به حال شنیده ام
جنگ میان عقل و دل دیگر آتش بس شده
از آن زمان که عشق تو واجب تر از نفس شده
من سوی چشمم را دهم بر راه تو فانوس شود
آنقدر می گریم که دریای تو اقیانوس شود
گر تو بخواهی میشوم من حبس در زندان عشق
عاشق نترسد هیچ وقت از هی هی چوپان عشق
آنکس که شد با عشق بد در زندگی در به در است
می‌شود آدمی که از خدای خود بی خبر است
من عاشق تو میشوم که خوب زندگی کنم
من انتخاب می‌کنم با تو دیوانگی کنم
من سوی چشمم را دهم بر راه تو فانوس شود
آنقدر می گریم که دریای تو اقیانوس شود
گر تو بخواهی میشوم من حبس در زندان عشق
عاشق نترسد هیچ وقت از هی هی چوپان عشق

See More

See Less

Similar

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *