Romance

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگی ها کرده پاک
این دل تنگ من و این دود عود ؟
در شبستان، زخمه های چنگ و رود ؟

عشق چون در سینه ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
عشق دیگر نیست این، این خیرگیست
چلچراغی در سکوت و تیرگیست

این دل تنگ من و این دود عود ؟
در شبستان، زخمه های چنگ و رود ؟
این فضای خالی و پروازها؟
این شب خاموش و این آوازها؟

ای مرا با شور شعر آمیخته
اینهمه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده.

See More

See Less

Featured on

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *