Mahtab

غمت از ماه میریزه
رو تنهاییم میشینه
کسی اصلا حواسش نیست
چقدر این لحظه غمگینه
چشات ترانه ای از
گرمای جنگ سرده
که این غم گرچه زیبانیست
ولی زیباترت کرده
پشت پلکت انگار
خوابیده یه خورشید
رو خط لبخندت
جامونده شعری که
ازمردن میترسید
تردی مثل بارون
جاری مثل مهتاب
آرومی شبیه دریایی که انگار
حیفه پاشه ازخواب
بمون تا من نگم ای کاش
مثل تحریر گرمی باش
تو هر آواز
شبیه رقص تو رگبار
مثل بارون تو گندمزار
صدام کن باز

See More

See Less

More from Ragheb

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *