آه تو نبودی
آهٍ غبتَ عنّا
وای از شبهایی که رسید
ويلاهُ من ليالٍ أُعتِمَت
آه تو نبودی که ببینی شب ما را
آهٍ ليتك كنتَ معنا لترى ظلمةَ ليلنا
آه تو نبودی
آهٍ غبتَ عنّا
وای از دنیایی که ندید
ويلاهُ من عالمٍ ليس يرى
آه شب آتش شب وحشت تو نبودی
آهٍ ليلةَ نارٍ ليلةَ وحشةٍ دونك
«وای شب غربت
ويلاه من ليل الغربة
تو نبودی و عشق تو بود
ما كنت انت ولكن حبُّكَ كان
وای كه چه ديدم
ما أعظم ما رأيتَ
ز شراره آتش و دود
من سعير النار و من الدخان
آه تو نبودی و یاد تو بود
ما كنت انت ولكن ذكرُكَ كان
غابَ ضياكا
آنگاه نور تو
في أفق غطّتهُ رِماح
در افقی از نیزه نهان شد
و اغتَسَلَ الماءُ حزیناً بدِماکا
و رود اندوهگین با خون تو تن شست
لیتُکَ جنبي
کاش کنارم بودی
مذ صارَ القلبُ جِراح
آنگاه که قلبم سراپا زخم بود
لیلةَ دمع و وداع بقفاکا
شبی که با اشک تو را وداع می گفتم
لیلةَ صبرٍ
آن شب شکیبی
لكَ عمريَ فاضَ حنين
که گوئی عمرم را دلتنگی ات فرا گرفته بود
زينبُ كيفَ
آخر زینب
ستُسبى دونَ حسين
چگونه دور از حسین به اسارت برود
صاح وجودي و نادى (حسين)
بنگر که همه ی وجودم بانگ می زند :حسین
آهٍ غبتَ عنّا
وای از شبهایی که رسید
ويلاهُ من ليالٍ أُعتِمَت
آه تو نبودی که ببینی شب ما را
آهٍ ليتك كنتَ معنا لترى ظلمةَ ليلنا
آه تو نبودی
آهٍ غبتَ عنّا
وای از دنیایی که ندید
ويلاهُ من عالمٍ ليس يرى
آه شب آتش شب وحشت تو نبودی
آهٍ ليلةَ نارٍ ليلةَ وحشةٍ دونك
«وای شب غربت
ويلاه من ليل الغربة
تو نبودی و عشق تو بود
ما كنت انت ولكن حبُّكَ كان
وای كه چه ديدم
ما أعظم ما رأيتَ
ز شراره آتش و دود
من سعير النار و من الدخان
آه تو نبودی و یاد تو بود
ما كنت انت ولكن ذكرُكَ كان
غابَ ضياكا
آنگاه نور تو
في أفق غطّتهُ رِماح
در افقی از نیزه نهان شد
و اغتَسَلَ الماءُ حزیناً بدِماکا
و رود اندوهگین با خون تو تن شست
لیتُکَ جنبي
کاش کنارم بودی
مذ صارَ القلبُ جِراح
آنگاه که قلبم سراپا زخم بود
لیلةَ دمع و وداع بقفاکا
شبی که با اشک تو را وداع می گفتم
لیلةَ صبرٍ
آن شب شکیبی
لكَ عمريَ فاضَ حنين
که گوئی عمرم را دلتنگی ات فرا گرفته بود
زينبُ كيفَ
آخر زینب
ستُسبى دونَ حسين
چگونه دور از حسین به اسارت برود
صاح وجودي و نادى (حسين)
بنگر که همه ی وجودم بانگ می زند :حسین
See Less
Comment