ابری شدن را آسان گرفتم باران گرفت و پایان گرفتم
در اوج اندوه در عمق دردم حال و هوای عرفان گرفتم
بی معرفت ها آسوده باشید از بودن او ایمان گرفتم
سر میدهم من بر پای این عشق از بس کنارش سامان گرفتم
با هر گناهی بی وقفه از او فرصت برای جبران گرفتم
از هر که جز او خیری ندیدم هرچه دویدم کمتر رسیدم
قربان او که نازی ندارد با من خیال بازی ندارد
قربان او که زیباترین است قلبم کنار او رازی ندارید
قربان او که نازی ندارد با من خیال بازی ندارد
قربان او که زیباترین است قلبم کنار او رازی ندارید
ابری شدن را آسان گرفتم باران گرفت و پایان گرفتم
در اوج اندوه در عمق دردم حال و هوای عرفان گرفتم
سر میدهم من بر پای این عشق از بس کنارش سامان گرفتم
با هر گناهی بی وقفه از او فرصت برای جبران گرفتم
در اوج اندوه در عمق دردم حال و هوای عرفان گرفتم
بی معرفت ها آسوده باشید از بودن او ایمان گرفتم
سر میدهم من بر پای این عشق از بس کنارش سامان گرفتم
با هر گناهی بی وقفه از او فرصت برای جبران گرفتم
از هر که جز او خیری ندیدم هرچه دویدم کمتر رسیدم
قربان او که نازی ندارد با من خیال بازی ندارد
قربان او که زیباترین است قلبم کنار او رازی ندارید
قربان او که نازی ندارد با من خیال بازی ندارد
قربان او که زیباترین است قلبم کنار او رازی ندارید
ابری شدن را آسان گرفتم باران گرفت و پایان گرفتم
در اوج اندوه در عمق دردم حال و هوای عرفان گرفتم
سر میدهم من بر پای این عشق از بس کنارش سامان گرفتم
با هر گناهی بی وقفه از او فرصت برای جبران گرفتم
See Less
Comment