Homayoun Shajarian Bidar Sho

Bidar Sho

بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو
بیزار شو بیزار شو وز خویش هم بیزار شو
آمد ندای آسمان آمد طبیب عاشقان
خواهی که آید پیش تو بیمار شو بیمار شو بیمار شو
بیمار شو بیمار شو بیمار شو
بی چون تو را بی چون کند روی تو را گلگون کند
خار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شو
بی چون تو را بی چون کند روی تو را گلگون کند
خار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شو
مشنو تو هر مکر و فسون خون را چرا شویی به خون
همچون قدح شو سرنگون و آنگاه دردی خوار شو
این سینه را چون غار دان خلوتگه آن یار دان
گر یار غاری هین بیا در غار شو در غار شو
آمد ندای آسمان آمد طبیب عاشقان
خواهی که آید پیش تو بیمار شو بیمار شو بیمار شو
بیمار شو بیمار شو بیمار شو
در گردش چوگان او چون گوی شو چون گوی شو
وز بهر نقل کرکسش مردار شو مردار شو
تو مرد نیک ساده ای زر را به دزدان داده ای
خواهی بدانی دزد را طرار شو طرار شو
طرار شو طرار شو بیدار شو

See More

See Less

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *