از منِ خسته کسی جز تو پرستاری نکرد
زندگی واسه دلم بعدِ تو هیچکاری نکرد
مُرده بودم! عشق با دنیای من کاری نداشت
مرده بودم هیچکس واسم عزاداری نکرد
آخرین ترسِ اتاقم شبِ تنهایی نبود
جُور تنهاییِ چشمامو فقط اشک کشید
من همونم که برای داشتنت میجنگید
من همونم که به رفتنِ تو زورم نرسید
کار هرروزم فقط چیدنِ قُرصامه ولی
قرصِ ماهِ صورتِ توئه مریضم کرده
توو همون روزای خوبم هیچکس منو نخواست
منو این احساسِ مرگه که عزیزم کرده
اینهمه چشم که دنبالِ منه خالی نیست
از نگاههای همه حس ترحّم کردم
نه تو رو، نه خودمو، که این روزا میدونم
همه زندگیمو من بدونِ تو گم کردم
هیچ گنجی واسه من یهجا زیر خاک نبود
هیچ چشمی واسه من یه روز نمناک نبود
مرگ آخرین شکستِ شاخههامه توو تگرگ
هیچ حسی مث زندگی خطرناک نبود
زندگی واسه دلم بعدِ تو هیچکاری نکرد
مُرده بودم! عشق با دنیای من کاری نداشت
مرده بودم هیچکس واسم عزاداری نکرد
آخرین ترسِ اتاقم شبِ تنهایی نبود
جُور تنهاییِ چشمامو فقط اشک کشید
من همونم که برای داشتنت میجنگید
من همونم که به رفتنِ تو زورم نرسید
کار هرروزم فقط چیدنِ قُرصامه ولی
قرصِ ماهِ صورتِ توئه مریضم کرده
توو همون روزای خوبم هیچکس منو نخواست
منو این احساسِ مرگه که عزیزم کرده
اینهمه چشم که دنبالِ منه خالی نیست
از نگاههای همه حس ترحّم کردم
نه تو رو، نه خودمو، که این روزا میدونم
همه زندگیمو من بدونِ تو گم کردم
هیچ گنجی واسه من یهجا زیر خاک نبود
هیچ چشمی واسه من یه روز نمناک نبود
مرگ آخرین شکستِ شاخههامه توو تگرگ
هیچ حسی مث زندگی خطرناک نبود
See Less
Comment