Mohammad Shams Ganj

Ganj

از منِ خسته کسی جز تو پرستاری نکرد
زندگی واسه دلم بعدِ تو هیچکاری نکرد
مُرده بودم! عشق با دنیای من کاری نداشت
مرده بودم هیچکس واسم عزاداری نکرد
آخرین ترسِ اتاقم شبِ تنهایی نبود
جُور تنهاییِ چشمامو فقط اشک کشید
من همونم که برای داشتنت می‌جنگید
من همونم که به رفتنِ تو زورم نرسید
کار هرروزم فقط چیدنِ قُرصامه ولی
قرصِ ماهِ صورتِ توئه مریضم کرده
توو همون روزای خوبم هیچکس منو نخواست
منو این احساسِ مرگه که عزیزم کرده
اینهمه چشم که دنبالِ منه خالی نیست
از نگاه‌های همه حس ترحّم کردم
نه تو رو، نه خودمو، که این روزا می‌دونم
همه زندگیمو من بدونِ تو گم کردم
هیچ گنجی واسه من یه‌جا زیر خاک نبود
هیچ چشمی واسه من یه روز نمناک نبود
مرگ آخرین شکستِ شاخه‌هامه توو تگرگ
هیچ حسی مث زندگی خطرناک نبود

See More

See Less

Similar

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *