Amirabbas Golab Gahvare

Gahvare

به دستی که گهواره ام را تکان داد
به روزی که بر مادر من گذشته
به چشمی که از شدت گریه خُشکید
بگویید آب از سر من گذشته
به مادر بگویید ؛ غم آخرت نیست
به مادر بگویید ؛ غم آخرت نیست
به بابا بگویید تمام است دیگر
بگویید عشقی که گفتند این بود
از آن باغ پر گل
گلی مانده پَر پَر
مسیح کربلا
چه کردی با دلا
که همه عافلا مجنونتن
همه ی عاشقا قبل هر ماجرا
با تو توو کربلا عاشق شده اند
رویای من داشتنتِ
بوی سیب عطریه که رو تنته
این همه دل وطنته
پرجم عاشقا پیراهنته
خیلیا کم طاقتم
عشقته عادتم
حتی یه ساعتم تنهام نذار
بی تو یه عالمه توی دلم غمه
هرچی بگم کمه تنها نذار
رویای من داشتنتِ
بوی سیب عطریه که رو تنته
این همه دل وطنته
پرجم عاشقا پیراهنته
بذار از خاطره
هرچی دارم بره
نذار یادم بره دوست دارم
تاب و توان من
نام و نشان من
جان تو جان من
تنهام نذار
تاب و توان من
نام و نشان من
جان تو جان من
تنهام نذار
تنهام نذار

See More

See Less

More from Amirabbas Golab

Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *