بانو غزل جان دردی و درمان دردل بیمارم
زیبای بی رحم با اشک چشمام تا سحر بیدارم
پرشده اسمت دیوار زندان من تورو کم دارم
آرامشی که با بودنت بود من کجا گم کردم
دنبال تاری از موی لختت همه جا میگردم
جایی ندارم غیر از کنارت به تو عادت کردم
باران عشقی در دل عاشق پوسیده
لبهای من عکس توروجای تو بوسیده
از بس پی تو گشته م
بغضی که دارم در خانه هر شب دیوانه ام کرد
در پیله خود بودم که عشقت پروانه ام کرد
زخم غمی در آوازه های مستانه دارم
من در درونم یه بچه مرد دیوانه دارم
زیبای بی رحم با اشک چشمام تا سحر بیدارم
پرشده اسمت دیوار زندان من تورو کم دارم
آرامشی که با بودنت بود من کجا گم کردم
دنبال تاری از موی لختت همه جا میگردم
جایی ندارم غیر از کنارت به تو عادت کردم
باران عشقی در دل عاشق پوسیده
لبهای من عکس توروجای تو بوسیده
از بس پی تو گشته م
بغضی که دارم در خانه هر شب دیوانه ام کرد
در پیله خود بودم که عشقت پروانه ام کرد
زخم غمی در آوازه های مستانه دارم
من در درونم یه بچه مرد دیوانه دارم
See Less
Comment