من تو یه اتاق تاریک و باز بارون بارید…
اتاق بغلیه تویی به هر دلیل در میزنم!
میگی کاری دارید من عاشقت شدم و تو منو نمیشناسی
من حتی حسودی میکنم به اون در و دیوار…
دارم روانی میشم شدم یه آدم بیمار!
هی پشت هم خودمو میبازم!
توی خیالمم هر شب دارم موهاتو میبافم…
یکی همین دور و براست عاشقته ای دل ای!
پس لااقل یه بار بگو میخوای بدی کی بهم دل…
یکی همین دور و براست عاشقته ای دل ای…
پس لااقل یه بار بگو میخوای بدی کی بهم دل!
اتاق بغلیه تویی به هر دلیل در میزنم!
میگی کاری دارید من عاشقت شدم و تو منو نمیشناسی
من حتی حسودی میکنم به اون در و دیوار…
دارم روانی میشم شدم یه آدم بیمار!
هی پشت هم خودمو میبازم!
توی خیالمم هر شب دارم موهاتو میبافم…
یکی همین دور و براست عاشقته ای دل ای!
پس لااقل یه بار بگو میخوای بدی کی بهم دل…
یکی همین دور و براست عاشقته ای دل ای…
پس لااقل یه بار بگو میخوای بدی کی بهم دل!
See Less
Comment