ما دلیل سال و ماه
ما دلتنگیهای راه
ما سکوتی تا ابد
ما یک لبخند کوتاه
پاییز دل بییار ما بود
خورشید تن تبدار ما بود
مهتاب به من و تو میتابید
در دامن ما شب میخوابید
شمعی که مرا
پروانهی او
آخر
به فراموشی داد
از چشم من و
این ثانیهها
ناگه
به خموشی افتاد
راه ما بیراهه شد
آه ما در سینه ماند
باد پاییزی رسید
خاک غم بر دل نشاند
پاییز دل بییار ما بود
خورشید تن تبدار ما بود
مهتاب به من و تو میتابید
در دامن ما شب میخوابید
شمعی که مرا
پروانهی او
آخر
به فراموشی داد
از چشم من و
این ثانیهها
ناگه
به خموشی افتاد
پاییز دل بییار ما بود
خورشید تن تبدار ما بود
مهتاب به من و تو میتابید
در دامن ما شب میخوابید
ما دلتنگیهای راه
ما سکوتی تا ابد
ما یک لبخند کوتاه
پاییز دل بییار ما بود
خورشید تن تبدار ما بود
مهتاب به من و تو میتابید
در دامن ما شب میخوابید
شمعی که مرا
پروانهی او
آخر
به فراموشی داد
از چشم من و
این ثانیهها
ناگه
به خموشی افتاد
راه ما بیراهه شد
آه ما در سینه ماند
باد پاییزی رسید
خاک غم بر دل نشاند
پاییز دل بییار ما بود
خورشید تن تبدار ما بود
مهتاب به من و تو میتابید
در دامن ما شب میخوابید
شمعی که مرا
پروانهی او
آخر
به فراموشی داد
از چشم من و
این ثانیهها
ناگه
به خموشی افتاد
پاییز دل بییار ما بود
خورشید تن تبدار ما بود
مهتاب به من و تو میتابید
در دامن ما شب میخوابید
See Less
Comment